اشعار مولانا
مردانه کسي بود که در شيوهي عشق
چون عشق به جان رسد ز جان بگريزد
عشق از ازلست و تا ابد خواهد بود
جويندهي عشق بيعدد خواهد بود
شعر هایی از مولانا
عشق را از من مپرس از کس مپرس از عشق پرس
عشق در گفتن چو ابر درفشانست اي پسر
ترجماني من و صد چون منش محتاج نيست
در حقايق عشق خود را ترجمانست اي پسر
شعر های عاشقانه مولانا
رفتم به طبيب جان گفتم که ببين دستم
هم بيدل و بيمارم هم عاشق و سرمستم
گفتا که نه تو مردي گفتم که بلي اما
چون بوي توام آمد از گور برون جستم
مولانا
اين بار من يک بارگي در عاشقي پيچيدهام
اين بار من يک بارگي از عافيت ببريدهام
*
دل را ز خود برکندهام با چيز ديگر زندهام
عقل و دل و انديشه را از بيخ و بن سوزيدهام
شعر های غمگین مولانا
سرکه هفت ساله را از لب او حلاوتی
خار بنان خشک را از گل او طراوتی
جان و دل فسرده را از نظرش گشایشی
سنگ سیاه مرده را از گذرش سعادتی
مرده ز گور برجهد آید و مستمع شود
گر بت من ز مردهای یاد کند حکایتی
آنک ز چشم شوخ او هر نفسی است فتنهای
آنک ز لطف قامتش هر طرفی قیامتی
آه که در فراق او هر قدمی است آتشی
آه که از هوای او میرسدم ملامتی ....*
شعر فارسی از مولانا
سیر نمی شوم زتو ، ای مه جان فزای من
جور مکن جفا مکن ، نیست جفا سزای من
با ستم و جفا خوشم ، گرچه درون آتشم
چونکه تو سایه افکنی بر سرم ای همای من
شعر فارسی مولانا
آن شب که دلی بود به میخانه نشستیم
آن توبه صدساله به پیمانه شکستیم
***
از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم
.
.
امیدوارم از بهترین اشعار مولانا لذت کافی رو برده باشید بزرگواران.
عزیزان خواهشمندیم جهت حمایت از سایت تفریحی بیاتوماه بی زحمت روی g+1 کلیک کنید.بسیار ممنون
.